loading...
آکادمی مهراز
علی اعتمادی فر بازدید : 63 یکشنبه 17 اسفند 1399 نظرات (0)

چرا استفاده از خدمات يك بیزینس كوچ و يادگيرى مهارت‌های كوچينگ براى يك مدير الزامى است؟

چالشى جديد در كار ایجادشده بود. مدير ارشد از من خواست كه به‌عنوان مدير اين بخش راه‌حلی پیدا کنم که رشد کسب‌وکار را به‌دنبال داشته باشد!
من هم داشتم سعى می‌کردم فكر كنم، هر بار که نزديك به جمع‌آوری افكارم می‌شدم يك نفر سؤالى جدید می‌پرسید!
جواب می‌دادم و دوباره با بازی با خودكار تو دستم سعى می‌کردم فكر كنم، دوباره فرد دیگِ و سؤالی دیگِ، می‌گفتم بگزاريد تمركز كنم این‌طوری نمی‌تونم فكر كنم.]

آموزش کسب و کار در همدان
دوباره خودكار رو می‌چرخاندم و چشمانم رو فشار می‌دادم تا بتونم درست فكرم رو متمركز کنم، همین موقع بود که حس كردم، بله سكوت، این همان چیزیِ است که نیاز دارم والان دیگر مي‌توانم فكر كنم و با صداى گريه پسرم از خواب بيدار شدم …
درست شنيديد از خواب بيدار شدم. احتمال می‌دهم الآن به این داستان مي‌خنديد و شاید در نگاه اول خنده‌دار هم هست. در كنارش از شما دعوت می‌کنم از زاویه جدیدی به این روایت نگاه کنید.

به من وقت بده تا فكر كنم!

چند بار در کسب‌وکارتان این چالش پیش‌آمده كه نه در بيدارى و نه در خواب، مجال فكر كردن نداريد چون هرلحظه یک چالش جديد پیش می‌آید و درنهایت فقط شروع می‌کنیم به اقدام، چون نتوانستیم فكر كنيم يا فكر كردن و تمركز كردن سخت شده و حتى نمی‌دانستیم باید به چه موضوعی فكر كنيم؟!
شايد هم ناخودآگاه از فكر كردن فرار كرديم يا به مدير، همكار يا دوستمان مراجعه كرديم و قبل از اينكه اجازه و كمك به فكر كردن بگيريم، توده‌اى از افكار و راه‌حل‌های شخصى تجویزشده كه با اکراه قبول كرديم يا گفتيم كه قبول داريم ولى هیچ‌وقت اجرا نكرديم.
زندگى پر از این‌چنین لحظاتی است، هر چه مسئوليت ما در سازمان بالاتر باشد لحظاتى كه دائماً در جلسه هستيم و در حال پاسخ دادن به سؤالات بيشتر است و زمان برای تمركز و تفكر محدودتر.

مشاوره کسب و کار در همدان

چه‌کار می‌کنیم كه به خودمان فرصت فكر كردن و يا تأمل كردن بديم؟! چطور سریع‌تر فكر كنيم؟!

فكر مثل فرزند ماست، وقتى براى خودمان هست ما بيشتر عاشقشيم و برایش هر كارى می‌کنیم و اگر زمان براى فكر كردن نداشته باشيم با همان فكرهاى قديم جلو می‌رویم و پذيرش ايده و فكرهاى جديد هم برایمان جذاب نيست. اگر هم جذاب است به دليلى كه برایمان شفاف نیست، انجام نمی‌دهیم.
به اين دليل است كه ما به‌عنوان رهبر، براى رشد کسب‌وکار نياز به ابزارى جديد براى رهبرى مؤثرتر داريم كه بتوانيم فرایند فكر كردن را تسهيل كنيم.

طراحی سایت در همدان

بیزینس کوچینگ و رشد کسب‌وکار

يكى از ابزارهایی رشد کسب‌وکار را به‌دنبال دارد و امروزه در سازمان‌های پیشرو بسيار رواج یافته بيزينس كوچينگ است. به‌جای تعويق انداختن و تكرار شيوه‌اى كه مي‌توانست با تغيير و استفاده از تجربه‌هاى قبل با سرعت و كيفيتى بسيار بيشتر به نتيجه برسد، آموزش اين مهارت براى ما به‌عنوان مدير (و استفاده از آن براى رهبرى مؤثرتر) و همچنين كار با يك بيزينس كوچ براى تسهيل فرایند فكر كردن می‌تواند مفيد باشد.
بيزينس كوچ داراى ابزارهاى متفاوتى براى كمك به شماست ابزارهایی که همسو با رشد کسب‌وکار شما هستن. مثل سؤال پرسيدن. سؤال قدرتمند، گوش دادن فعال، بازخورد بی‌طرفانه و ابزارهاى ديگر كه در فرایند كوچينگ استفاده می‌کند.
در اینجا مثال‌هایی داریم كه نشان می‌دهد يك كوچ يا یک مدير که مسلط به مهارت‌های کوچینگ است (مدیر در نقش كوچ) چگونه می‌تواند كارمند خود را تحریک به فکر کردن نماید؟

بیزینس کوچینگ

كارمند: من واقعاً نمی‌دانم چطورى در اين موقعيت، فروش خودمان رو بالا ببرم
هر كوچ می‌تواند در اين شرايط با توجه به نقاط قوت و روش خاص خودش سؤالى متفاوت مانند این‌ها بپرسد:
مدير در نقش كوچ: من چطور مي‌توانم در اين قضيه كمكت كنم؟!
وقتى می‌گویی نميدانم چجورى، آيا بخش خاصى از پروژه ذهنت را درگير كرده؟
در کدام بخش به كمك من نياز دارى؟!
چند وقت است كه اين قضيه ذهنت را درگير كرده؟!
سؤال‌هایی مانند این، كارمند را وارد يك مكالمه می‌کند و فضايى را براى فكر كردن ايجاد می‌کند كه بتواند جنبه‌هاى متفاوت موضوع را بررسى كند.
نقطه مقابل این رویکرد این است كه مدير بلافاصله بعد از شنيدن جمله اول، وارد صحبت‌هايى مثل این‌ها بشود:

تو می‌دانی كه اين براى ما خيلى مهم هست
بايد هر کاری بكنى
به نظر من برو و اين كار رو انجام بده
به نظر من ما بايد بيشتر تمركز كنيم و بيشتر زمان بزاريم
در اين نوع مكالمات كارمند تنها شنونده ايده ما است و حتى در شرايطى با یک ذهن خاموش، تنها منتظر است كه به او بگوييم كه چه‌کارى را انجام دهد.
شاید هم دلسرد شود و رها كند. درصورتی‌که در حالت اول، نگاه مدير اين‌گونه بوده كه تو مي‌توانى، من نيز در كنارت هستم چه كمكى از من می‌خواهی؟!
اين كمك گاهى تنها يك گوش شنوا براى فكر كردن بلندبلند و جمع‌بندى ذهن به كمك مدير خود هست.
براى اينكه بيشتر در مورد اين ابزار بدانيد تشويقتان می‌کنم با يك كوچ حرفه‌اى کارکنید. (در مورد موضوعى كه شايد مدت‌هاست می‌خواهید در آن تغيير ايجاد كنيد و هنوز به نتيجه نرسيده‌ايد)همچنین به شما به‌عنوان مدير پيشنهاد می‌کنم كه اين ابزار را براى رهبرى مؤثرتر و افزايش عملكرد تيم خود آموزش ببينيد.

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز

علی اعتمادی فر بازدید : 58 شنبه 16 اسفند 1399 نظرات (0)

چرا باید سایت داشته باشم؟

طراحی سایت در همدان
احتمالا برخی افراد این سوالات را از خود می پرسند:

1- چرا باید یک وب سایت داشته باشم یا طراحی کنم؟

2- مزایای داشتن وب سایت چیست؟

3- طراحی یک وب سایت چه کمکی می تواند به من بکند؟

و سوالاتی از این دست که نیاز به پاسخی دقیق و شفاف دارد.

طراحی سایت در همدان

1- اطلاع رسانی:

با به وجود آمدن وب سایت ها، ابزار مفیدی برای اطلاع رسانی در سطح جهانی به وجود آمده اند.
به طوری که خبرگزاری های معروف جهان بعد از انتشار خبر خود در وب سایت های معروف خبری،
می توانند از انتشار آن در تمام جهان، اطمینان داشته باشند؛
آن هم در کسری از زمان که حتی فکر کردن به این موضوع در گذشته محال بود.

2- بازاریابی:

در این امر فقط کافی ست ما وب سایت خود را به موتور های جست و جو از قبیل google.com معرفی کنیم.
همین امر باعث می شود که کاربران با جست و جو در مورد زمینه کاری ما، وب سایت ما را پیدا کنند و با تجارت ما و محصولات ما آشنا شوند.
فقط باید در طراحی سایت به نکات css و سئو وب سایت مان توجه نماییم.
زیرا این کار باعث می شود که موتور های جست و جو وب سایت ما را در مرتبه بالاتری در لیست جست و جوی خود قرار دهند.

آموزش کسب و کار در همدان

3- در دسترس بودن:

این مزیت باعث شده که ما در هر زمان از شبانه روز و هر جایی که به اینترنت دسترسی داریم، اطلاعات خود را بتوانیم در اختیار کاربران قرار دهیم.
اصطلاحا به این مزیت 7 *24 می گویند.

4- تبلیغات:

با وجود تعداد زیاد کاربران وب سایت ها بهترین مکان برای انجام تبلیغات می باشند.
در صورتی که وب سایت ما دارای بازدید کننده زیادی باشد،
مسلما به خاطر این مسئله شرکت های مختلف در این زمینه به شما برای تبلیغات نیز مراجعه خواهند کرد.
خود شما هم می توانید به این روش خود را در جهان گسترده ی اینترنت معرفی و تبلیغ نمایید.

طراحی سایت در همدان :> برای دریافت مشاوره رایگان کلیک کنید

5- درآمد زایی:

مهمترین مزیت وب سایت ها ایجاد درآمد می باشد که به انگیزه مهم امروز در جامعه جهانی که اشتغال و درآمد برای گذران امور زندگی ست، جان تازه ایی داده است.
بسیاری از شرکت های در حال ورشکستگی حتی با راه اندازی وب سایت توانسته اند بقای خود را تضمین نمایند.
زیرا تعدد فروش آنها به این طریق چندین برابر شده است.
همچنین این تعداد مشتری در صورت رضایت از کیفیت محصولات برای شما ابزار تبلیغاتی خواهند شد.
و در طول زمان اندکی محصولات شما در کل یک شهر یا حتی کشور و یا حتی جهان معرفی خواهد شد.

مشاوره کسب و کار در همدان

6- عدم محدودیت های زمانی و مکانی:

یک مزیت مهم دیگر طراحی سایت این می باشد که دیگر ارتباط ما با مشتریان و کاربران محدود به خیابان و محله اطراف شرکت ما نمی باشد.
بعد جغرافیا و جبر جغرافیایی محدودت ارتباط با مشتری از بین رفته است، و مشتری با ارتباط با وب سایت ما، به طور مجازی سفری به شرکت ما خواهد داشت، سفری که اما مجازی خواهد بود.

همچنین مشتریان می توانند در هر زمان از شبانه روز که حتی جز ساعت کاری شرکت ما نیست، فعالیت و درخواست خود را انجام دهند.

7- کاهش هزینه

بهترین راه برای رشد کسب‌وکار شما این است که هزینه­ ها را کاهش دهید و تنها به سمت رشد تمرکز کنید.
وب­سایت بهترین روش کاهش هزینه ­های کسب­‌وکار است.
هزینه نگهداری و اجرای یک وب سایت صرفا چند میلیون است.
بازاریابی مناسب وب سایت شما باعث رشد مداوم و بیشتر کسب ­وکار شما می­شود.
اگر وب سایت شما به درستی طراحی شده و توسعه یافته باشد، تبدیل بازدید کننده به مشتری را تضمین می­کند.

8- افزایش اعتبار

امروز وب­سایت اعتبار کسب­‌وکار شما را افزایش می­دهد.
وجود وب­سایت همچنین می­‌تواند آگاهی از نام تجاری یا برندینگ شما را افزایش دهد و یا حتی نقش نام تجاری را برای سایت شما بازی کند.
از این رو، شما باید یک وب­سایت برای کسب­‌وکار خود داشته باشید تا بتوانید درآمد بیشتری کسب کنید.

طراحی سایت در همدان : برای داشتن یک وبسایت این صفحه رو مطالعه کنید. 

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز

علی اعتمادی فر بازدید : 52 سه شنبه 12 اسفند 1399 نظرات (0)

در سازمان من، Tech CU، ما به‌طورجدی ارزش مرکزی‌مان را، حرکت روبه‌جلو قرار داده‌ایم. بااینکه ما یک شرکت سایز متوسط هستیم، اما یک سری برنامه‌های ارتقاء اعضا بخصوص برای مدیران جدیدتر داریم. ما همچنین ارزش کوچینگ اجرایی (Executive Coaching) را در واحد مدیران ارشد و برای معاونین ارشد که توسط کوچ‌های خارجی انجام می‌شود دیده‌ایم؛ اما وقتی به واحد ارائه خدمت خود نگاهی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که در این واحد هنوز جای رشد داریم. فاصله مشخص ما در مورد فرصت‌های مناسب برای مدیران سطح میانی برای رسیدن به قابلیت‌های رهبری است که بتوانند جهش خود را به سمت معاونت ارشد و فراتر از آن داشته باشند. برای رویارویی با این مسئله یک برنامه کوچینگ درون سازمان مبتنی بر علاقه‌مندی‌های حرفه‌ای هر مشتری خاص طراحی کردیم. ما در طی مسیر درس‌های بسیار ارزشمندی گرفتیم. با به اشتراک گذاشتن این درس‌ها من امیدوارم که بتوانم به کوچینگ درون سازمان‌ها کمک کنم که به حمایت از برنامه نگاهی داشته باشند و در سازمان‌های خود مشارکت کنند.

آموزش کسب و کار در همدان

برای شروع لازم بود که ارزش کوچینگ را خاطرنشان کنیم. خوشبختانه تعداد زیادی از اعضای تیم اجرایی خودشان به قدرت یک کوچینگ خوب باور داشتند. همان‌طور که مأمور ارشد اجرایی ما جینین جاکوبسون عنوان می‌کند، سرمایه‌گذاری روی نیروهایتان با دادن یک برنامه خوب کوچینگ، جزء اصلی پرورش یک رهبر است. زمانی که شرکت‌کنندگان در این برنامه‌ها شروع به درک ویژگی‌های یک کوچینگ خوب می‌کنند و خود می‌آموزند که این روند را چگونه خودشان وارد برنامه‌های روزمره‌شان کنند، این مسئله به نفوذ تدریجی یک سری عادت‌های مهم و بنیادین در سازمان کمک می‌کند.

 

با نقشه‌برداری از این ایده، ما یک سری بحث‌های وضعیت کنونی/ وضعیت آینده در مکالماتمان ترسیم کردیم. در نگاه به برنامه‌های جانشینی افراد در سازمان متوجه شدیم که درجاهایی که جای خالی بین مدیران سطح میانی و نقش‌های معاونین اجرایی/ معاونین ارشد وجود دارد، هیچ‌وقت بحث در مورد بالا بردن مهارت‌های تکنیکی افراد نیست؛ بلکه به‌جای آن، نیاز به مهارت‌های نرم ازجمله اعتمادبه‌نفس اجرا و جلب حمایت هست؛ و متأسفانه اینکه چگونه در چنین جنبه‌ای می‌توان افراد را پرورش داد به‌اندازه فرستادن افراد به کلاس پیشرفته اکسل شفاف نیست!

مشاوره کسب و کار در همدان

ما روی ارزش مرکزی‌مان- حرکت روبه‌جلو- متمرکز شدیم تا این موضوع را شفاف کنیم. ما با خود گفتیم: تصور می‌کنیم دفعه بعدی که به برنامه جانشینی مدیران نگاهی می‌افکنیم، فردی را داشته باشیم که با یک کوچ کارکرده و پتانسیل‌های خود را بالفعل کرده و به‌عنوان یک رهبر با تلاش زیاد و متمرکز، رشد کرده است و انگیزه قوی و توانایی بالا برای تحول دارد. برای کسانی که نیاز به آمار و ارقام مستدل داشتند، خوشبختانه شواهدی از تحقیقات ICF در مورد نتایج سود و زیان تهیه کردیم.

در طی مسیر، ما این فرصت را به دست آوردیم که در مورد اینکه کوچینگ چه هست و چه نیست توضیح دهیم. به‌طور مثال، اینکه کوچینگ، آموزش دادن به کارمند برای بهتر کردن عملکردش نیست یا اینکه ما فرصت‌های پیشنهادی برای مدیران ارشد نداریم که ما را وادار کنند کارمندان یا تیمشان را کوچ کنیم تا سخت‌تر از قبل کار کنند یا اینکه آن‌ها را تربیت کنیم که شغل روزمره‌شان را بهتر انجام دهند. همین‌طور برای واقع‌بینانه کردن انتظارات، شفاف کردیم که کوچینگ مشاوره نیست. ما زمانی که تغییر ذهنیت یک مدیر از اینکه «چگونه افراد را درست کنم؟» به «چگونه افراد را توانمند کنم؟» می‌دیدیم گویی روشن شدن چراغ‌هایی را نظاره می‌کردیم. همین‌طور ما به‌طور مداوم تأکید داشتیم که این‌یک کلافه سردرگم نیست بلکه هر جلسه‌ای، فراخوانی به سمت اقدام و عمل و مسئولیت‌پذیری است.

بیزینس کوچینگ در همدان

برای جلب حمایت عمیق‌تر و چشم‌اندازی فراتر در مورد کارکردهای این برنامه، ما گروهی کوچک از مدیران ارشد و کهنه‌کار را انتخاب کردیم و مکالمه طولانی‌تری را با ایشان داشتیم. ما نمودارهایی ساده را در رابطه با روندی که پیش رو داشتیم و چارچوب کارآمدی این روند با آن‌ها به اشتراک گذاشتیم. به سؤالات اساسی‌شان پاسخ دادیم و سپس از هر مدیر خواستیم که دو کار برای ما بکند. اول اینکه: درخواست کردیم که با ما بعد از یک ماه که فرصت کافی برای هضم مفاهیم موردنظر را دارند، ملاقات مجدد داشته باشد؛ و دوم اینکه، از آن‌ها پرسیدیم که به نظرشان کدام‌یک از اعضای تیم از شرکت در این برنامه پایلوت سود خواهد برد؟ ما ارزش‌افزوده دو برابری در حین ملاقات مجددمان داشتیم: ایشان هم پیشنهادهای اصلاحی داشتند و هم لیست کوتاهی از شرکت‌کنندگان بالقوه را تهیه‌کرده بودند.

بعضی از پیشنهادهای حاصل از این مکالمه‌ها، این‌ها بودند؛ تربیت بیش از یک کوچ داخلی برای اینکه تداوم و پشتیبانی برای کوچ اصلی موجود باشد، تشریح رازداری و محرمانگی و اطمینان از اینکه توافق‌های کوچینگ بین مشتری، کوچ و سوپروایزر مشتری انجام می‌شود. ما همچنین شروع به تدارک دیدن یک «نمونه» برای طراحی یک فرهنگ کوچینگی گسترده‌سازمانی نمودیم. ما بر این باوریم که با بنا کردن یک نمونه الگو مبتنی بر ارزش‌های مرکزی‌مان و نیازهای دیده‌شده و طراحی یک برنامه با واردکردن رهبران فعلی به برنامه از ابتدا، یک مطالعه پایلوت بسیار قدرتمند طراحی کرده‌ایم که می‌تواند ارزش حضور کوچینگ درون سازمان را به اثبات برساند.

طراحی سایت در همدان

ما برنامه را تازه آغاز کرده‌ایم و عضو دومی از کوچ‌های بالقوه آموزش‌های رسمی خود را به‌زودی تحت تأییدیه ICF امسال آغاز خواهد کرد. ما از اینکه با این برنامه، ارزش‌های مرکزی‌مان را زیست می‌کنیم بسیار هیجان‌زده هستیم و به اینکه در تربیت نسل بعدی از رهبران ارشد نقطه کلیدی هستیم خوش‌بینیم.

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز

علی اعتمادی فر بازدید : 53 یکشنبه 10 اسفند 1399 نظرات (0)

می‌خواهم این یادداشت را با این پرسش آغاز کنم که قدرتمندترین مدیر دنیا کیست؟ لطفاً قبل از اینکه به مطالعه این یادداشت ادامه دهید کمی به خودتان و این یادداشت فرصت بدهید و با تفکر بیشتری به این پرسش پاسخ دهید! شاید چیزی حدود دو دقیقه. تفکر شما بخشی از هدف این یادداشت است. احتمالاً فکر می‌کنید سؤال عجیبی از شما پرسیده شده، شاید هم پس از شنیدن این سؤال ذهنتان به سمت مدیران شرکت‌های بزرگ چندملیتی رفته و فکر می‌کنید قدرتمندترین مدیر دنیا، مدیر قدرتمندترین سازمان دنیا است! ممکن است به این فکر می‌کنید که قدرتمندترین مدیر دنیا کسی است که منابع گسترده‌ای در اختیار دارد و می‌تواند انتخاب‌های متعددی برای سرمایه‌گذاری داشته باشد و شاید موارد دیگر.

آموزش کسب و کار در همدان
روشن است که پاسخ‌های زیادی برای این پرسش وجود دارد (ممکن است به‌اندازه همه افرادی که این یادداشت را مطالعه می‌کنند). هرکدام از شما از زاویه نگاه خودتان به این پرسش جواب دادید و برای این پاسخ هم دلایل و شواهدی دارید که شما را متقاعد می‌سازد.
می‌خواهیم در این یادداشت از زاویه‌ای به این موضوع نگاه کنیم که نزدیک به نوع نگاه و طرز فکر کوچ‌ها است. این نوع نگاه می‌گوید: قدرتمندترین مدیر دنیا مدیری است که قدرتمندترین کارکنان دنیا را به‌عنوان یک تیم داشته باشد. حالا که با این نوع نگاه آشنا شدید لطفاً با همین نوع نگاه بگویید، قدرتمندترین کارکنان دنیا چه مشخصاتی دارند؟
همین ذهنیت و نوع نگاه می‌گوید: قدرتمندترین کارکنان دنیا افرادی هستند که برای رشد خود برنامه دارند، به اهداف و مطلوبیت‌هایشان آگاهی دارند، ارزش‌ها و باورهای خود و همکارانشان را می‌شناسند، خودشان را مسئول تغییر وضعیت موجود می‌دانند و برای رسیدن به وضع مطلوب حرکت و اقدام می‌کنند و به‌صورت مستمر توانایی‌ها و عملکرد خود را توسعه می‌دهند.
داشتن همچنین تیمی آرزوی هر مدیری است ولی نکته اساسی اینجاست که این تیم ساختنی است و پیدا کردنی نیست. یا به‌عبارت‌دیگر «نگرد، نیست، گشتیم، نبود!» و در مقابلش می‌توانیم بگوییم «بساز، می‌شود، ساختیم، شد» اما درواقع چه کسی مسئول ساختن همچنین تیمی است؟ پاسخ روشن است مدیر!
مشاوره کسب و کار در همدان
یکی از راه‌هایی که می‌توان از طریق آن هم‌چین تیمی ساخت، داشتن مهارت‌ها یا نوع نگاه یک کوچ است. با داشتن مهارت‌های کوچینگ به‌عنوان یک مدیر، علاوه بر اینکه تأثیرگذاری و قدرتتان را بیشتر می‌کنید یک تیم قدرتمند نیز در کنار خود خواهیم داشت.
از طرف دیگر آن روزها گذشت که مدیران فقط مدیر بودند و امروز انتظار می‌رود مدیران بیشتری تشویق شوند تا به‌عنوان رهبر تیمشان ایفای نقش کنند تا بتوانند تیم‌های خود را به‌طور مؤثرتری توسعه دهند. اینجا موضوع دیگری هم هست نه‌تنها کوچینگ به شما امکان می‌دهد که به‌عنوان یک رهبر رشد کنید بلکه در هنگام مصاحبه برای شغل جدید شما را به کاندیدای جذاب‌تری تبدیل می‌کند. چه کسی دوست ندارد قدرتمندترین مدیر دنیا را استخدام کند؟ مهارت‌های کوچینگ را به مجموعه مهارت‌های خود اضافه کنید هم مدیر قدرتمندتری هستید و به صدر لیست کاندیداها برای تصدی یک موقعیت شغلی خوب صعود کنید.
قبل از اینکه بگوییم کوچینگ چگونه به شما کمک می‌کند، لازم است کوچینگ را تعریف کنیم. فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF کوچینگ را این‌گونه تعریف می‌کند:
کوچینگ نوعی شراکت مستمر بین کوچ و مراجعین است که کوچ از طریق به فکر فروکشیدن مراجع و بیدار کردن خلاقیت درونی او کمک می‌کند تا به نتایج مطلوب در زندگی شخصی یا حرفه‌ای خود برسند.
همچنین این نهاد در وب‌سایت خودش در مورد کوچ‌ها این‌گونه می‌گوید: «کوچ‌ها آموزش می‌بینند تا خوب بشنوند، مشاهده کنند و رویکرد خود را مطابق با نیازهای هر مراجع منحصربه‌فرد مطابقت دهند. آن‌ها به دنبال بیرون کشیدن راه‌حل‌ها و استراتژی‌ها از مراجع هستند. آن‌ها بر این باورند که مراجع به شکل ذاتی خلاق و کاردان است. وظیفه کوچ این است که امکان حمایت لازم برای ارتقای مهارت‌ها، منابع و خلاقیت را از درون مراجع فراهم آورد.»
کوچینگ چگونه به ما به‌عنوان یک مدیر کمک می‌کند؟ یا چگونه داشتن طرز فکر یک کوچ برای یک مدیر کمک می‌کند افرادی که با او کار می‌کنند عملکرد بهتری داشته باشند. بهتر است بدانیم کوچینگ در مورد تغییر است، تغییر به سمت نتایج بهتر و مطلوب‌تر، تغییر به سمت عملکرد بهتر و مدیریت این تغییر به عهده مدیران است.
چندی پیش موسسه سرمایه انسانی (Human Capital Institute) HCI و فدراسیون بین‌المللی کوچینگ ICF مطالعه‌ای در خصوص مدیریت تغییر و کوچینگ انجام داده است. در این تحقیقات، پاسخ‌دهندگان، فعالیت‌های مرتبط به کوچینگ (به‌عنوان‌مثال کوچینگ یک‌به‌یک، تیمی و گروه‌های کاری) را به‌عنوان کمک‌کننده‌ترین روش جهت دست‌یابی به اهداف مدیریت تغییر شناسایی کردند. فعالیت‌های مرتبط به کوچینگ کمک‌کننده‌تر از آموزش‌های حضوری و الکترونیکی دیده شدند.
همچنین یکی از بزرگ‌ترین مزایای کوچینگ دیگران این است که به شما امکان می‌دهد مهارت‌های مدیریتی خود را صیقل دهید. اینجا تکنیک‌ها و نکاتی وجود دارد که مدیرانی که مهارت‌های کوچینگ دارند از آن‌ها به‌خوبی استفاده می‌کنند تا بتوانند مدیران بهتری باشند. در این یادداشت پنج تکنیک که منطبق بر مهارت‌های یک کوچ است و می‌تواند به مدیران کمک کند را باهم مرور می‌کنیم. در کنار آن پس از معرفی هر تکنیک از شما دعوت می‌کنم به چند سؤال در مورد خودتان پاسخ دهید. برای پاسخ به این سؤال‌ها نیاز به اختصاص وقت زیادی ندارید، فقط کافی است چشمتان را از روی نوشته‌ها بردارید و کمی سکوت کنید و تعمق.

بیزینس کوچینگ

مهارت اول قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ گوش کنید

یکی از مهم‌ترین مهارت‌های یک کوچ، توانایی گوش دادن به دیگران است. این مهم است که مدیران بدانند کوچینگ مربوط به کوچ نیست، بلکه مربوط به مواردی است که مراجع می‌خواهد. به همین ترتیب، برای ساختن مؤثرترین جلسات کوچینگ، باید روی آن‌ها تمرکز کرده و به افکار، نیازها و نگرانی‌های آن‌ها گوش فرا دهید.
در اینجا چند نکته در مورد گوش دادن فعالانه هست که باهم مرور می‌کنیم:
• تمرکز روی آن چیزی است که طرف مقابل می‌گوید نه آنچه شما می‌خواهید.
• در گفتگوها سعی کنید ارزش‌ها، باورها، اهداف مراجع را بشنوید.
• تفاوت‌های لحن صدا هیجانات حرکات بدن توجه کنید. (چه نمی‌گوید)
• آنچه را که شنیدید را با طرف مقابل چک کنید و معنی کلماتی که ممکن است بار معنایی متفاوت دارد را بپرسید.
سؤال‌های این بخش:
آلان که این یادداشت در مورد گوش دادن به سبک یک کوچ را خواندید در مورد خودتان و نحوه گوش دادن چه فکر می‌کنید؟
چه اقداماتی هست که باید انجام دهید تا فعالانه‌تر گوش کنید؟

مهارت دوم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ بپرسید

یکی از مهم‌ترین ابزارهای یک کوچ برای کمک به شفاف‌سازی فکر و خواسته مراجع و حل مشکلاتش پرسیدن سؤال‌های مؤثر است. پرسیدن سؤال،¬ به مراجع کمک می‌کند تا عمیق‌تر به تفکر پرداخته، افکار خود را واضح‌تر از گذشته ببیند و ایده‌های بیشتری را برای حل مسئله و چالش خود بیابد.
پرسیدن سؤال‌های قدرتمند منجر به ایجاد فرآیندی از منطق، دلیل و درک در فرد پاسخ‌دهنده می‌شود. اگر فرآیند پرسش کردن به پاسخی منجر شود، می‌توان با بررسی آن پاسخ از حقایق بیشتری پرده برداشت و یا حتی ممکن است پاسخ‌ها منجر به ایجاد سؤال‌های جدیدی گردند.
برخی از اوقات به مخاطبین خود فرصت کافی برای فکر کردن و پاسخ دادن نمی‌دهیم؛ بسیاری از ما در هر جایگاه و حرفه‌ای که هستیم، عادت به مکث کردن و فرصت دادن به مخاطب خود را نداریم؛ همچنین عادت کرده‌ایم که به سؤال‌ها پاسخ سریع بدهیم تا اینکه پاسخی فکر شده و نمی‌خواهیم ریسک اینکه اصلاً شنیده نشویم را نماییم؛ بنابراین بهتر است که به‌عنوان یک کوچ در جلسات، به مراجعین خود این اطمینان خاطر را بدهیم که فرصتی را که برای پاسخگویی نیاز دارند را در اختیارشان قرار خواهیم داد تا در زمان‌هایی که به فکر کردن اختصاص می‌دهند
از دیدگاهی دیگر می‌توان سؤال‌ها را به دودسته سؤال‌های بسته و سؤال‌های باز تقسیم کرد. آن دسته از پرسش‌هایی که پاسخ‌های محدودی دارند و معمولاً پاسخشان «بله» یا «خیر» است، جزو سؤال‌های بسته محسوب می‌شوند و سؤال‌هایی که پاسخ آن‌ها به تفکر و تشریح نیاز دارد سؤال‌های باز هستند. سؤال‌های باز کمک می‌کنند که بیشترین اطلاعات ممکن را از فرد پاسخ‌دهنده دریافت نماییم و به او بیشترین فرصت را برای پاسخگویی بدهیم.
در زیر چند نکته کاربردی در مورد پرسیدن سؤال‌های قدرتمند ارائه‌شده است:
سؤالاتی بپرسید که نشان می‌دهد فعالانه گوش دادید و به دیدگاه و نظرات گوینده اهمیت می‌دهید
سؤالاتی نپرسید که پاسخ آن‌ها را می‌دانید و می‌خواهید چیزی را یادآوری کنید
هدفتان از پرسیدن شناخت بیشتر مراجعه‌کننده از خودش افکارش یا احساساتش باشد
برای این کار سؤال‌های باز بپرسید
سؤال‌های این بخش:
وقتی این یادداشت را در مورد پرسش قدرتمند مطالعه کردید در مورد نحوه پرسیدن خودتان چه چیزی را کشف کردید؟
با این کشفیات می‌خواهید چه‌کار کنید؟

طراحی سایت در همدان

مهارت سوم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ اعتماد ایجاد کن

رهبران باید بدانند که چگونه باید به‌طور مؤثر با کارمندان خودکار کنند و از این طریق به آن‌ها یاد می‌دهند که باهم همکاری کنند. یادگیری در مورد تفکر گروهی و پیدا کردن راهکارهایی که باعث تقویت یادگیری گروهی می‌شود، در هنگام آموزش مربیگری بسیار سودمند است. پایه و اساس این همکاری اعتماد است. اعتماد به معنی ایجاد یک محیط امن و حمایتی که باعث احترام و اعتماد متقابل مداوم است.
در زیر چند نکته درباره ایجاد رابطه مبتنی بر اعتماد می‌گوییم:
اعتماد و صمیمیت ایجاد کن با مراجعه‌کننده
به آینده و نگرانی‌های فرد واقعاً اهمیت بده و او این را ببیند در رفتار شما
از اقداماتی که همسو با اهداف او هست حمایت کن و تشویق کن به انجام اقدام ریسک‌پذیر
از شوخی استفاده کنید تا فضای جلسه پرنشاط و پرانرژی باشد
در شرایطی که او احساسی می‌شود خود را حفظ کنید
صداقت و درستی از خود نشان بدین
سؤال‌های این بخش:
در گذشته چه زمانی بوده است که شما توانستید یک رابطه مبتنی بر اعتماد با همکاران خود بسازید؟
چه‌کاری انجام داده بودید که این نتیجه را به دست آوردید؟

مهارت چهارم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ هدف تنظیم کن

منظور از هدف در اینجا اهداف کسب‌وکار یا اهداف تیم نیست بلکه هدف از این گفتگو است. هر جلسه یا گفتگو به اهداف مشخصی نیاز دارد، در غیر این صورت کارکنان احساس سردرگمی می‌کنند. یک مدیر باید بداند که چگونه می‌تواند اهداف SMART، قابل‌اندازه‌گیری و زمان محدود را تعیین کند تا کارمندان را برای فرایند یادگیری پاسخگو سازد.
موضوع این گفتگو چیست
هدف مراجع از این گفتگو چیست
چرا این هدف مهم است و به کدام ارزش وصل است
چگونه می‌فهمد به ای هدف رسیده
سؤال‌های این بخش:
وقتی این نکات را درباره اهمیت تنظیم هدف در گفتگوها خواندید، پررنگ‌ترین نکته‌ای که ذهنتان را مشغول کرد چه بود؟
چرا این نکته برای شما این‌قدر بااهمیت است که ذهنتان را مشغول کرده؟

مهارت پنجم قدرتمندترین مدیر: مثل یک کوچ همراه برای اقدام باش

فرض کنید بسیار آگاه هستیم و توانایی لازم و انگیزه هم داریم ولی هیچ اقدامی نکنیم آیا تصور می‌کنید که پیشرفتی به دست آید؟ البته که نه! بدون اقدام تغییری نیز به وجود نمی‌آید. یک کوچ توانایی این را دارد که به آنچه برای مراجع مهم است توجه کند و مسئولیت‌هایی به مراجع محول کند تا دست به اقدام بزند و به سمت اهدافش حرکت کند. این اصل کوچینگ می‌تواند یک ذهنیت برای مدیران هم باشد. همکار یا عضو تیم ما برای اینکه به اهدافش برسد باید چه‌کارهایی انجام بدهد و مسئولیت چه اقداماتی را بپذیرد در اینجا نکاتی که مرتبط با این مهارت است را معرفی می‌کنیم.
از او آشکارا درخواست کنید اقداماتی را برای رسیدن به اهدافش برنامه‌ریزی و اجرا کند
قبلاً چه‌کارهایی باید در این مورد انجام می‌داده است. از نتایج به‌دست‌آمده چه چیزی می‌فهمد
انضباط فردی او را تقویت کنید و یادآوری کنید خودش مسئول به نتیجه رساندن این اقدامات است
سؤال‌های این بخش:
از ۱ تا ۱۰ به خودتان چه نمره‌ای می‌دهید اگر ۱ به معنی این است که هیچ‌وقت همراه خوبی برای اقدامات همکارانتان نبودید و ۱۰ به معنی این است که بهترین همراه آن‌ها هستید که آن‌ها دست به حرکت بزنند؟
اگر به شیوه فعلی ادامه دهید ۵ سال دیگر به کجا می‌رسید؟
نقش یک مدیر ممکن است پیچیده‌ترین و چالشی‌ترین نقش‌ها در یک سازمان باشد. از طرفی یک مدیرمسئول عملکرد خود، عملکرد هر یک از کارکنانش است و از طرف دیگر پاسخگو در برابر نتایج سازمان می‌باشد. تبدیل‌شدن به یک مدیر توانمند بیشتر از هر چیز دیگری به تغییر ذهنیت نیاز دارد. تغییر ذهنیت به یک مدیر توسعه‌دهنده، یک مدیر در نقش یک کوچ یا یک رهبر. برای تغییر ذهنیت در مدیران دو مسیر وجود دارد اول اینکه مدیران با کوچ‌های قدرتمند در مورد مسائل و چالش‌هایشان کار کنند و راه دوم این است که خودشان با آموزش و تمرین مهارت‌های یک کوچ را به دست آورند. مهارت‌هایی که نقش آن‌ها را به نقش یک رهبر نزدیک می‌کند.

 

سایت اصلی : آکادمی مهراز

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 92
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 42
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 77
  • بازدید ماه : 261
  • بازدید سال : 1,757
  • بازدید کلی : 6,423